اندیشههای ابریشمی
شعبدهبازی بیاموز
چه اشکالی دارد، شعبدهبازی بیاموزی و از درون کلاه استادیات خروار خروار مهر و بخشش نثار چشمان تماشاگران منتظر کنی!به راستی گاهی شعبدهباز باش، کسی با شمایلی متفاوت و دلنشین...اگر از ایجاد رابطهای مهرآمیز واهمه داری، و ترس از نتیجهای ظاهری و ناخوشایند به نام شکست است تو را دچار تردید میکند...اگر میترسی مبادا پیمودن مسیری ناآشنا به تجربهای به نام اشتباه، تبدیل شود...این تصورات و قضاوتهای آنی، بحرانهای بسیاری را برایت پیش میآورد؛ و امنیت شرایط کنونیات را دچار تردید میکند.برای غلبه بر این ترس، بهتر است با دیدی متفاوت پیش بروی و فرصت دهی پلهپله با مسایل جلو روی.میتوانی مکث کنی، بیندیشی و مشورت کنی...
اما یادت باشد باید پیش بروی، ایستادن و از حرکت ترسیدن غفلت بزرگی است.در اولین قدم با خودت روراست باش، در دومین قدم با خودت روراست باش و گامهای بعدی را به پشتوانه روراستی با خودت بردار... اینها یعنی روراستی، سنگ بزرگ برنداشتن، در اوهام سیر نکردن... حالا موضع تو از یک حرکت نسنجیده به حرکتی محتاطانه اما قابل پیشبینی تغییر میکند. بله درست است... تغییر و این یعنی: پیروزی؛ شمایلی دیگر از تو...برای خودت جشن بگیر و با صدای بلند بخند ! حرکتی که تو را وادار به تغییر کرده، به رشد و پیشرفتت کمک خواهد کرد.فقط بدان که هر نوآوری، گاهی به نفع تو تمام نمیشود.گاهی خطاها نیز لایق جشن گرفتن هستند، زیرا بانی رفتار جدیدی در ما میشوند.آهسته آهسته کمتر ترسیدن و میل به داشتن شرایط و روابط بهتر، باعث میشود بیشتر به روند حرکتمان توجه کنیم تا به حاشیهها...هیچگاه از تغییر و حرکت واهمه نداشته باش، اما دقت کن تا همیشه قانونمند و با احترام پیش بروی و در ضمن حرکتت، دیگری را از جاده منحرف نکنی.راستگو باشی، اگر دوست نداری راست بگویی؛ خود را موظف کن تا سکوت کنی و به کار خود مشغول شوی.خطا و خسران را دیگران میبینند، تو اما حرکت مواج را...حریمها را محترم بشمار و به خودت توجه کن تا در صورت نیاز بتوانی رعایت شرایطت را گوشزد کنی.فقط به دنبال تصحیح رفتار خودت باش، به طور واضح و شفاف...سرزنش دیگران بس...انرژیات را هدر نده، هیچ موفقیتی در تصحیح دیگران، شرایط تو را بهبود نمیبخشد.گاهی اوقات تجربهها به ما میآموزند که همه راه را غلط نپیمودهایم، شاید در مسیر دچار تردید شده و دوباره به راهی دیگر شروع کردهایم.تجربه در تغییر حرکتی زیبا از صورت موفقیت آینده ماست که میتواند بسیار سازنده باشد.شکل ظاهری یک حرکت به تو نشان میدهد، که لایق سربلندی هستی، زیرا سکون امن را به حرکت به سوی ناشناختهها ترجیح دادهای...ترس از اشتباه کردن تو را عقب میبرد، و دیدن آنانی که با سر و جان در بازی ایام با امواج بالا و پایین میروند، تلختر از به دست آوردن شرایطی گاه نه چندان دلچسب است.گاهی باید تبدار شد و احساس درد کرد، ولی باور داشت، لازمه رویش، به هم ریختگی ظاهری امور است...به جوانه کوچک و ظریف شاخهای نورسته نگاه کن، با همه کمتوانیاش خاک اطرافش را به هم ریخته است...به رویش دندانی کوچک، پس از هفتهای تبدار بر تن کودکی شیرین بنگر...برای باور هر شرایطی، به یاد بیاور که تو میتوانی صورتی به جز آنچه که کسی میخواهد باشی اما در همه حال باید منظم و با شرافت پیش بروی و دوستی در این میان آزار نبیند.تو اجازه داری اعمال و رفتار خودت را که بر زندگیات تاثیر داشتهاند جبران کنی یا ادامه دهی، اما دلجویی در پی صدمه به دیگران، هیچگاه وضعیت را به شکل سابق بهبود نمیبخشد.معمولا وقتی دچار پشیمانی، و نگرانی میشوی، یعنی میپذیری رفتارت تند بوده و آن طور هم نباید ادامه میدادی؛ حالا زمان این است که از شر این احساس نه چندان خوب خلاص شوی. لجاجت، تو را از حرکت به سوی تغییری خوب بازمیدارد، با حسی خوب برای رفع خطاها تلاش کن، این یعنی: حرکت از نیروی منفی به سوی مقصدی سازنده و خوب.اگر فکر کنی هیچگاه نباید عملی نامناسب از تو سر زند، خود بزرگترین خطاست. باور کن کسانی که در طول زندگی سعی میکنند خود را آنگونه که نیستند، نشان دهند بخش مهمی از زندگیشان را که حس خوب "خودم" بودن است، از دست میدهند.تو باید با خودت شفاف باشی و با تمرکز به رفتارت خود را رها بگذاری تا آزادانه انتخاب و عمل کند.
تمرکز بر رفتار خودت یعنی: من چه میکنم، چه میگویم، برای بهبود و پیشرفت زندگیام چه رفتاری مناسبتر است، و خلاصه کلام: سرم به کار خودم باشد و بس...رهایی یعنی: از زمانی که کاری را شروع کردی و یا حرفی را به زبان آوردی، مانند خوره به جانت نیفتی چرا گفتم، نکند منظورم را نفمند، کاش بیشتر توضیح میدادم، کاش نمیرفتم، شاید که نباید میشنیدم و...
اگر حرمتها را نگه داری و سرت به کار خودت باشد، میدانی چه میکنی و چه میگویی؛ پس آرام و رها ادامه خواهی داد.رعایت حقوق و درک حریم دیگران، تامین آرامش و داشتن نظم و به وجود آوردن فضاییکه شاید همیشه عالی نباشی، لیکن در بیشتر مواقع معمولی رفتار کردن و همیشه بیآزار و به سر و سامان زندگی خود مشغول بودن مهمتر است.از مقیاسهای اندازهگیری دیگران دور شو، خودت هم اندازهگیریها را کنار بگذار...دیگری تند حرف میزند، بلند میخندد، خوشلباس نیست، چه حساس است و... بگذار دیگری گاهی در نظر تو خوب نباشد، مضحک به نظر برسد ولی خودش باشد.تو هم نیاز داری بیشتر اوقات خودت باشی، آدمی معمولی و خوب که استعدادهای خاصی دارد و توانش نیز حد و اندازهای؛ خیلی خوب است اگر به سوپرمنبازی، پایانی خوش و سریع بدهی.
مهم نیست که دیگری درباره تو، چه میاندیشد!باور داشته باش اگر همیشه تصور کنی که با انجام کاری ممکن است در نظر مردم مضحک به نظر برسی، خود را از پیشرفتها و لذتها محروم کرده و از تجربههای تاثیرگذار عبور نمیکنی...یاد بگیر دوباره تلاش کردنها، تصمیم درستی است و جرات و شجاعت بسیاری میخواهد.گاهی خوب است به راستی شعبدهباز باشی، کسی با شمایلی متفاوت و دلنشین...